عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
ختم صلوات به نیت سلامتي و تعجیل درظهور آقا امام زمان (عج) | 217 | 6761 | sarbandhay |
...::: انتخاب اجباری :::... | 183 | 6846 | baran |
خواستم بگم؟ | 61 | 4458 | msn |
بیست سوالی هر کی دوس داره جواب بده | 16 | 1131 | baran |
هندی ها و قدرت تخیل فوق العاده شان در فیلم سازی | 1 | 745 | msn |
کارتـــــــــــــــــــــــــون/زلـــزلـــه آذربـــایـــجـــان | 2 | 945 | msn |
آهنگ جدید و بسیار زیبای محمد اصفهانی به نام بوسیدن روی ماه با 2 کیفیت | 4 | 864 | msn |
عکس هایی از خودروهای لوکس در ایران | 1 | 730 | msn |
از این سیاهی به خدا شرمنده ایم
خالی شده جای شما ، به خدا شرمنده ایم ...
هفته ی سربازان گمنام امام زمان خدمت همه ی بی نشان های مولا مبارک باد..
ز شهر عشق تو را سینه چاک آوردند
به عرش رفته ما را به خاک آوردند
عبور کرده ای از کوچه سحر گویی
که روی دست تو را تابناک آوردند
به ذهن باغ همیشه تو سبز خواهی ماند
اگر نشان ز تو تنها پلاک آوردند...
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی
هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ
دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ
طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
امام صادق علیه السلام :
لَیسَ عَلَی الجَوارِحِ عِبادَةٌ أخَفُّ مَؤونَةً وأفضَلُ مَنزِلَةً
وأعظَمُ قَدرا عِندَ اللّهِ مِنَ الکَلامِ فی رِضَا اللّهِ ولِوَجهِهِ
ونَشرِ آلائِهِ ونَعمائِهِ فی عِبادِهِ؛
هیچ عبادتی برای اعضا ، سبُک بارتر و در نزد خدا منزلتش برتر و
قدرش بیشتر از سخن گفتن برای رضایتِ خداوند و برای خاطر او و انتشار نعمت
های ظاهری و باطنی اش در میان بندگانش نیست.
بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۲۸۵
تبلیغ بر پایه قرآن و حدیث، ص 260
کلیپ تصویری
پاسخ جالب الهام چرخنده به توهین های اخیر :
"به جرم عاشقی مرا با چوب زدند… روز پدر را به حضرت آقا تبریک میگویم…"
پس از آنکه الهام چرخنده در ایام نوروز، به رسم ادب ابتدا عید را به مقام معظم رهبری تبریک گفت + موج تخریب ها و توهین ها علیه وی آغاز شد و کار به جایی رسید که عده ای به خودرو وی حمله کردند و باشکستن شیشه های ماشین وی، او را مورد اهانت و توهین قرار دادند.
حجم : ۲۶٫۵
حرف هجران شده بسیار به هم ریخته ام
باز از دوری دلدار به هم ریخته ام
کاش ای کاش فقط نیمه نگاهی می کرد
به منِ عاشق بیمار ... به هم ریخته ام
به گمانم پسر فاطمه با من قهر است
نشدم لایق دیدار به هم ریخته ام
کار دستم دهد این بار گناهانی که
روی هم گشته تلمبار به هم ریخته ام
با همه بار گناهی که به گردن دارم
مثل حُر آمدم این بار ... «به هم ریخته ام»
دگر از دست خودم خسته شدم از بس که
شده ام مایه ی آزار به هم ریخته ام
من گنه می کنم و دائماً او می بخشد
من که از این همه تکرار به هم ریخته ام
«مرد صابونی» ام و میل به دنیا دارم
اصلاً انگار نه انگار به هم ریخته ام
فتنه معلوم کند که چه کسی پاکار است
نیستم عاشق پاکار به هم ریخته ام
من آلوده فقط لاف زدن را بلدم
این چنین می کنم اظهار: به هم ریخته ام
یک نفر یار ندارد! چه قدَر مظلوم است
از چنین وضع اسفبار به هم ریخته ام
با تمام بدی ام باز رهایم ننمود
خیلی از مرحمت یار به هم ریخته ام
فراموشمان نشود!
بسم الله
کوچه ها ...
کوچه هایی که انگار تب دارند
یا منم که تب دارم ؟!
تب عشق است یا ...
کوچه هایی سرشار از شلوغی رنگ ها ...
میان همهمه ی اینبوم ِ نقاشی که کدام رنگ بهتر است
با یک رنگی چادرم ، قدم می زنم ...
صاف
سیاه ِ سیاه
ولی
زلال ...
نگاه دوخته شده به زمین حکایت می کند دل ِگرفته را...
دست هایی که چادر را گرفته اند هر لحظه محکم تر مشت می شوند ...
قدم های تند ...
دلی که هوایش ابری و آسمان چشمی که نم نم می بارد ...
صدای مردم ِ هفت رنگ ، مدام در سر می پیچد ، در دل غوغا کرده و می شکنند !
حواسمان هست ؟!
چه چیز می شکند ؟!
ــ آی ! کلاغ سیا !
ــ اللهم صل علی محمد و آل محمد !
ــ نگاش کنین دهاتیو ! . . .
گام های بلند و راه رفتن ِ تند و تند تر . . .
برای فرار از چه ؟!
یک لحظه ناخود آگاه در ذهن عبور می کند : کاش چادری نبودم ...!
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم...
آن چه در پیش رو دارید، تصویری است از آخرین برگِ سررسید شخصی «شهید آوینی» که توسط ایشان قلمی شده است. تاریخ این برگ، 18 فروردین 1372 است، یعنی دو روز پیش از شهادت آن عزیز.
در این برگه نوشته شده است:
میز گرد: هویت
اندیشه: عالم مثال کربن/ قرارگاه وحی
انسان و زبان گاردی / لاریجانی
فرهنگ و ادب: علم دقیق فلسفه/هوسرل
هنر: ساختار انقلاب های هنری/ هنر و زیبایی شناسی توماس آکوئیناس
هویت سینمای ملی/جستجوی ایده آل در هنر تارکوفسکی
جامعه و فرهنگ: مدل های قلمرو عمومی
نفکر مسیحی بن حبیب
آن
چه از این چند خط برمی آید، یادداشت نگاری برای تدارک یک میزگرد است که
اسامی کتاب هایی از اندیشمندان غیر ایرانی و نویسنده گان آن ها نوشته شده
است
پاره های تن ایران زمین در اسارت و غربت انتظار می کشند؛ تا آسیاب به نوبت خون بگردد، فریادرسی جز خود ما صدایشان را نمی شنود
یک صدا فریادشان کنیم......
دستاهایتان را برای مشت کردن و دندان هایتان را برای فشردن و دلهایتان را برای اعلام انزجار، مهیا کنید
ما حضور عریان اطلسیها را در تهاجم بی رحم طوفانها نمی پسندیم.
ما آرایش نرگسها را درمقابل چشمهای زمستانی محکوم می کنیم.
ما محبت نمی فروشیم، عاطفه نمی خریم،دلهایمان را زیر پا نمی
اندازیم؛نگاههایمان را حرام نمی کنیم، گلبرگ های چهره مان را زیر نگاه های
هوس آلود مدفون نمی کنیم.
ما ساقه های ترد و نازک زلف را به دست گرزهای آتشین نمی سپاریم.
ما به شرافت پایبندیم، در مقابل حیا زانو می زنیم، با نجات راه می آییم، ودر مقابل عفت تمکین می کنیم.
ما در تفکر و منش واعتقاد، با بی دینان و لاقیدان غرب، بسیار فاصله داریم...
تعداد صفحات : 3